فوتبال ایران معدن ناب استعداد/ لزوم بازنگری در فوتبال پایه
حسن صانعی پور در گفتگو با نشریه دیده بان ترشیز اظهار داشت : استقبال بینظیر اما غیرحرفهای از فوق ستاره دنیای فوتبال هنگام ورود به هتل اقامت النصر و کنسل شدن تمرین این تیم قبل از رویارویی با پرسپولیس، نکات ویژهای را به ذهن فوتبالدوستان ایران متبادر کرده است. اینکه هواداران فوتبال در ایران برای دیدن رونالدو شور و اشتیاق بیاندازهای را نشان میدهند، اینکه باشگاه پرسپولیس استقبال قابل توجهای را از بازیکن بزرگ دنیا انجام میدهد و اینکه بینظمی سوال برانگیزی در بیست و چهار ساعت گذشته مشاهده گردید را باید در همان لایههای آماتوری و بیدلیل فوتبال ایران تعبیر نماییم. در این شماره نگاهی به معضلات و مسایل فوتبال پایه در ایران و عدم پرورش صحیح بازیکنان خوش تکنیکی که هریک قادرند رونالدوی جدید فوتبال دنیا باشند، خواهیم انداخت: زندگی با فوتبال اهالی فوتبال در عصر حاضر با فوتبال زندگی میکنند. در حقیقت این فوتبال است که به دوستدارانش درس زندگی، طریقه خوب بودن، چگونگی رفتار، مبارزه با سختیها و راه و روش ثروتمند شدن را میآموزد و شاگردان خود را در بوته آزمونهای عملی و علمی قرار میدهد. به جرات باید اگر فوتبال چیزی جز این بود طرفداران میلیونی و بی قرار را حول و حوش خود جمع نمیکرد. مردمانی که با علایق و سلایق مختلف و حتی مخالف به اشتراکی به نام فوتبال رسیده و جامعه بزرگی را تشکیل دادهاند. مردمان امروز با فوتبال زندگی میکنند و گاهی از دریچه او به تمامی مسایل مینگرند. این موضوع در بین ایرانیان به لحاظ داشتن هوش برتر تفاسیر وسیعی پیدا کرده و لزوم توجه به آن را ضروری نموده است. باشگاهداری ناقص در خصوص باشگاه و باشگاهداری درایران ذکر این نکته کافی است که بدترین و ناشیانهترین و آماتورترین شیوه پرداختن به امر مهمی چون باشگاه و مقوله حساسی چون باشگاهداری در این کشور دیده میشود. به عبارتی باشگاه در ایران به تعاریف و مصادیق استاندارد نزدیک نشده و آنچه دیده میشود “به جز تعداد معدودی از باشگاهها،” تیمهایی هستند که هریک در رشته یا رشتههایی، تعدادی بازیکن و چند مربی را گرد هم آورده و تیمداری میکنند. قاعدتا در این نوع باشگاه داری ” تیمداری” مجال پرداختن به امور زیربنایی و استعدادیابی علمی وجود نداشته و اقدامات ناقص انجام شده خروجی مناسبی ندارد. باشگاهداری ناقص ایران در حرکت سینوسی خود صرفا مدعی است اما هرگز شکل و شمایل و شیوه و روش تعریف شده را دارا نمیباشد. آکادمیهای بیبرنامه بهترین و بزرگترین آکادمیهای ایران یا مقطعی هستند و یا دچار روزمرگی و تقلید شدهاند. آنان یا مایل نیستند که تابع اصول و برنامه محور باشند و یا با این مقوله بیگانه هستند. گاهی مطامع اقتصادی و کسب درآمد فلسفه و انگیزه آنان را متفاوت با فلسفه فوتبال کرده و خروجی این آکادمیها، نوجوانان و نونهالانی هستند که قصد دارند از بیراهه به قله رفیع این صنعت عظیم برسند. اینکه بسیاری از آکادمیها نوید حضور بازیکنانِ نونهال و نوجوان را در باشگاههای بزرگ میدهند و گاهی مبالغی در این خصوص از طرف والدین هزینه میشود، آفت بزرگی است که صرفا فوتبال را نزد خانوادهها بی اعتبار کرده و بسیاری از بازیکنان را از مسیر درست خارج نموده است. اینکه چرا متولیان امر قبل از اعطای مجوز، برنامه آکادمیها را اخذ نکرده و براساس کیفیت و تواناییها، اقدام به درجه بندی آنان نمیکنند، نشان از فقدان برنامه در خصوص کنترل و مدیریت آکادمیها دارد. فقدان پایگاههای تاثیرگذار در خصوص تشکیل و یا تاسیس پایگاههای تاثیرگذار فوتبال، تنها باشگاهی که گامهای موثری در این زمینه برداشته، سپاهان اصفهان است. هرچند کیفیت و کمیت پایگاههای منتسب به سپاهان مورد سوال است و بررسی و کنترل بیشتری لازم دارد، اما اقدامات موثری انجام شده و نتایج درخور توجهی بدست آمده است. در این بین دو باشگاه سرخابی پایتخت که مدعی هستند دوستداران فوتبال کشور را به خود اختصاص دادهاند، هرگز موفق نشدهاند در مناطق دارای استعداد سرمایه گذاری درستی داشته باشند. تمام باشگاههای هم نام سرخابیهای معمولا با پرداخت مبالغی مجوز فعالیت درشهرستانها را گرفته و علیرغم استفاده از برند استقلال و پرسپولیس کار مفیدی در زمینه شناخت و پرورش استعدادها انجام ندادهاند. حتی آکادمیهای این دو باشگاه در پایتخت نیز دستخوش تغییرات زیادی هستند و به نازلترین وجه ممکن اقدام به تستگیری و جذب بازیکن نمودهاند. استعدادیابی سلیقهای در بخش استعدایابی چند نکته ضروری است؛ ابتدا اینکه استعدادیابی مقولهای علمی است. دوم اینکه استعدادیابی امری مستمر است و در یک مقطع کوتاه منجر به شناخت استعدادهای برتر نمیگردد. اینکه در طول برگزاری یک دوره مسابقه، چند استعدادیاب حاضر و چند نفر را گزینش میکنند، کافی و جامع نیست. تشکیل کارگروههای مختلف در سراسر ایران به خصوص مناطقی که در این زمینه غنی هستند و رصد تمام فعالیتهای این رشته وشناسایی نخبگان به طور طبیعی و نه در مجرای برگزاری مسابقه و یا تست، میتواند اولین گام در این مقوله باشد. از طرفی دوری از سلایق و نگاه علمی به این مقوله از مهمترین شرایطی است که باید دراین زمینه رعایت گردد. انتخاب نادرست مربیان ملی به نظرمیرسد مربیان ایرانی برای کسب تجربه ابتدا از ردههای پایه ملی مربیگری خود را آغاز میکنند و در آزمون و خطاهای تکراری جای خود را به دیگری میدهند. از علل ناکامی چندین ساله تیم ملی فوتبال امید در آوردگاه آسیایی و عدم صعود به المپیک باید به همین نکته اشاره کرد. نکته دیگر را باید به تغییرات سریع اختصاص بدهیم. بعد از هر ناکامی ملاحظه میگردد، سرمربی تیم ملی در تمام ردههای پایه تغییر کرده و صبر و شکیبایی منطقی و درستی در این زمینه وجود نداشته و نخواهد داشت. رویکرد نادرست باشگاهها به استعدادها در حال حاضر چند باشگاه بازیکن ساز ایران یا نابود شدهاند و یا در حالت منفعل بسر میبرند. از طرفی باشگاههای ایران به خصوص مدعیان اول قهرمانی رویکرد درست و مناسبی به مقوله استعدایابی و پرورش آنان ندارند. اکثر آنان سعی دارند با خرید استعدادها و ستارههای سایر تیمها لیست خود را تکمیل کنند و مجال درستی به جوانان خود نمیدهند. به عنوان مثال سامان تورانیان در حالی در ترکیب جواد نکونام جایی ندارد که در تیم ملی امید تبدیل به مهرهای انکار ناپذیر شده است. محمد عمری پس از مقطعی کوتاه نیمکت نشین گردیده تا انگیزههای او به پایین ترین حد خود برسد. دیگر خبر از بازیکنانی چون امیرحسین صادقی و مجتبی جباری نیست و در پایان هرفصل ستارههای شهرستانی چون سعید صادقی و یاسین سلمانی مورد توجه باشگاههای بزرگ قرار گرفته و گاهی سرنوشت آنان به علت عدم درک شرایط تغییر میکند. نگاه ناصحیح به مقوله فوتبال نگاه ایران اعم از تماشاگر، مربی، بازیکن و حتی مسئولین به مقوله فوتبال صحیح و درست و تاثیرگذار نیست. اینکه ورزشگاه آزادی وضعیت مناسبی ندارد. اینکه تعداد ورزشگاههای استاندارد ایران نسبت به جمعیت آن بسیار ناچیز است. اینکه فوتبال کشور از فقدان کمپهای استاندارد و یا زمینهای تمرینی مجهز رنج میبرد، نشانههای بارز همان نگاه ناقص و سطحینگر است. بنابراین تا نگاه و نگرش اصلاح نشود، هرگونه سرمایه گذاری به نتیجه نرسیده و تمام تلاشها عقیم خواهد ماند. اختلافات ویرانکننده اگر اتفاقات فوتبال ایران را بدرستی بررسی کنیم متوجه اختلافاتی میشویم و که ریشه آن در زیاده خواهیهایی است که هریک از طرفین قصد دارند با حذف دیگری بر مسند قدرت بنشینند و هیچکس را جز خود، قبول نداشته و حتی گاهی به فوتبال نیز نمیاندیشند. اختلافات ویرانگری که از کوچکترین شهرستانها در سطح مربی، بازیکن ومسئول شروع شده و دامنه آن به هیاتهای استان و فدراسیون فوتبال کشیده شده و همه چیز را تحت الشعاع قرار داده و سرعت حرکت را کُند و در مواردی پیشرفت را متوقف میکند. ریشه همه اختلافات را باید در تفکرات آماتوری فوتبال جستجو کرد. ایران معدن ناب استعداد کافی است گذری به چند محله و چند خیابان ایران داشته باشید تا متوجه شوید از هر کوچه میتوان یک تیم فوتبال تشکیل داد و از هر محلهای میتوان به تعداد انگشتان دست ستاره کشف نمود. فوتبال ایران در خود هزاران رونالدو و مسی داشته و میلیونها بازیکن آینده دار در لابلای بازیها محلی و دستگرمی قابل رویت هستند. اما آنچه نمود بیشتری دارد، چشمان بستهای است که از اصل فوتبال دور شده و به هر چیزی غیر از فوتبال میاندیشد. لزوم بازنگری در فوتبال پایه ضروری است که در مورد فوتبال ایران و آینده آن با توجه به سرمایهگذاریهای سایر کشورها، نگران بود. واجب است بدانیم که شرایط موجود کارساز نیست. بدیهی است که تا وضعیت فوتبال پایه سرو سامان نگیرد، پیشرفتی صورت نخواهد گرفت. لذا عقل سلیم حکم میکند در فوتبال پایه و آنچه مربوط به آن میگردد، بازنگری کرده و با استخدام مدیران کاربلد و پرداختن علمی به این مقوله و الگوبرداری صحیح از کشورهای صاحب نام و حذف تمام کسانی که از اهداف فوتبال فاصله دارند، گام نخست پرداختن به فوتبال پایه را محکم برداشت. خبرنگار/سردبیر : مه لقا سعیدی
ثبت دیدگاه