مصادف شدن روز خبرنگار با گرمای بی سابقه آنهم در شهر گرمی مثل کاشمر ، خود گویای بخشی از معضلات گریبانگیر جامعه رسانه ای و قابل توجه است . با اینکه قرار بر این داشتم که لب به گلایه باز نکنم ، ولی هرچه کنکاش کردم از کجای باغ سرخ و سبز خبرنگار و اصحاب رسانه بنویسم ، کاغذم سفید ماند .باتوجه به اذعان جمعی در این مقوله که با انباشته شدن مسائل قابل حل در زمان خود، بعدا معضلات عظیم یا به اصطلاح چالشهای بزرگ بوجود می آید ، امروزه در حوزه خبرنگاران شاهد چنین فرایندی هستیم. احصای سرانگشتی چالشها ، ما را به نارضایتیهایی هایی میرساند که گاها با یک توجه ویژه در گذشته ، امروز قابل حل میشد.
حال آنکه تداوم فزاینده این نارضایتی ها با گذر زمان ، جامعه خبری سست و بی انگیزه میسازد و بدوی هایی را جایگزین پیشکسوتان مینماید که آسیب زننده است و حتما در این امور باید چارهاندیشی کارساز شود.
مساله مناقشهآمیز و منفی دیگری که بر سر راه قرار دارد حتی در شهرهای کوچکی مثل کاشمر و در گروه ها و کانونهای کوچکی که البته نماد سرنخ را دارد ، ارتباطات و آشنایییست که جایگزین قاعده و عرف شده است.
بی دقتی یا بهتر بگویم فقدان تفکر یکدست نگری در رسانه ای بودن واقعی ، بلاییست که رابطه را جایگزین ضابطه نموده و انتخاب از روی شایسته سالاری مردود شده است ، بلکه ارتباطات ، نسبتها و آشنایی افراد ، انتخابی در پی دارد که این روابط بجای قاعده و عرف نشسته و کسانیکه در مجرای این امورند ، گاها با اینکار سطح و ساحت خبرنگار را را به سطحی پایین تنزل داده اند.
ولی در سطح گسترده تر نیز ،نبود تشکل های صنفی بعنوان یک نیاز مبرم ، خود نوعی کمبود ونیاز به پرداختن جدی ، توجه محسوب میشود.
امروزه در سراسر جهان ، قشر خبرنگار و اهل قلم ، پایه اصلی اخبار و اطلاعات اند و جزو لاینفک مدیران و نهادها، لذا ، شاید اگر در چرخه نهادها ، ادارات و مجموعه های اقتصادی و فرهنگی از قشر خبرنگار بعنوان مشاور و روابط عمومی استفاده شود ، بدون شک انتقال پیام و ایجاد ارتباطاتِ سریعتر و بهتری خواهند داشت و مطمئنا مفید فایده خواهد بود .
حال از حوزه خودِ خبرنگاران و اصحاب رسانه هم بگوییم که امروزه نبود روزنامه نگار و خبرنگار تحقیقی در کاشمر بوضوح ملموس بوده و با توجه به اتفاقات جوی ، نیاز مبرم است ولی تا کنون کسی به این امر آنگونه که باید و شاید توجه نکرده و یا اهتمام کامل بچشم نمیخورد تا در ابعاد گسترده ، گرفتار دوسویه بودن مطالب نشویم. بعنوان مثال در زلزله اخیر ترشیز کهن ، هزاران ایده متصور ، نگارش و پخش شد و تنها لازم بود گروه روزنامه نگاران تحقیقی کار خود را با مهارتی که دارند شروع کرده و از اضافه گویی ها پرده بردارند . البته عدم همسویی “فضای مجازی” و” فضای رسانه ” را هم نباید انکار کرد که این ناهمگون بودن ، نقطه تلاقی واقعیت و کذب است که اینهم باید سامان پذیرد و یک فضای همسو بین مجازی و رسانه ایجاد گردد.
امروزه با ثبت پایگاه های خبری متعدد ، مطالب سرعت انتشار بیشتری گرفته است ، ولی خالی از لطف نخواهد بود اگر مرز بین رسانه ها (چاپی و الکترونیک) مشخص گردد. روزنامه نگاران در رسانه های چاپی ، هزاران مسئولیت ریز و درشت که بار مالی نیز بر دوششان میگذارد مواجهند وهمان اهل قلمی هستند که به تک تک واژه ها جان میدهند ، حال انکه پایگاه های خبری، و رسانه های الکترونیکی ( پیج – سایتهای مجازی و … ) در مجرای اطلاع رسانی ، بیشتر به سرعت می اندیشند . تسریع در اطلاع رسانی ، تبدیلمان نکند به ماشین خبری که تق تق کنان به جلو برانیم.
امید است در سایه توجهات الهی و با وجدانی بیدار ، قلم زدنی آگاهانه ، هدفمند و البته مسئولانه داشته باشیم.
ان شاء الله
به قلم سردبیر: مه لقا سعیدی
ثبت دیدگاه